http://www.khafankadeh.7p.com
مؤلف:محمدبن مکرم بن على ابن احمد الانصارى مشهور به"ابن منظور"و"ابن مکرم"(ت 711 ه.ق) شیوه این کتاب مانند صحاح جوهرى(393 ه.ق) بدین شکل بوده است که ترتیب کلمات را براساس حروف الفباء و باتوجه به به حروف اصلى کلمه و ترتیب اصلى حروف(لام الفعل،فاءالفعل،عین الفعل) پىریزى کرده است.کتاب وى داراى فصول و ابوابى است،او فصول را به ترتیب حروف الفباء آورده و هر باب را به حرف آخر واژه اختصاص داده است.براى مثال واژه بدأ را به حسب حرف پایانىاش در باب الالف المهموز و به لحاظ حرف نخست در فصل الباء جاى داده است.او ماده بسط را در باب الطاء آورده،چون حرف پایانى آن"ط"است و در فصل"باء"قرار داده چرا که با"باء"آغاز شده است.
جوهرى در فصلها،تنها به نخستین حرف توجه نکرده است بلکه به ترتیب حرف دوم را در واژه سه حرفى و حرف سوم را در واژه چهار حرفى و حرف چهارم را در واژه پنج حرفى ذکر مىکند تا ترتیب حروف واژگان را رعایت کرده باشد.
در این کتاب شواهد زیادى از قرآن کریم و احادیث و اشعار و ضرب المثلهاى مختلف آمده است؛ بعضى نکات ادبى و شرح بعضى آیات و احادیث نیز در آن یافت مىشود. ابن منظور سعى کرده تمامى مشتقات و فروعات را براى هر کلمه ذکر کند؛ لذا براى اهل تحقیق مىتواند مفید باشد هرچند ممکن است براى مراجعه کننده کمى خسته کننده باشد. ذکر نام صاحبان اقوال در جاى جاى کتاب به چشم مىخورد به طورى که او سعى کرده در موارد مختلف راویان را ذکر کند.
در پایان مىتوان گفت باتوجه به این که ابن منظور روش روایت اقوال پیشینیان را برگزیده است لذا در تحقیق لغوى مىتوان به آن اکتفا کرد چه این که او سعى کرده نظرات مختلف را گردآورى کند؛ لذا مىتوان به جرأت گفت با مراجعه به این کتاب را کاملترین منبع لغوى براى بررسى لغات مىدانند.
ابن منظور
محمدبن مکرم بن على ابن احمد الانصارى مشهور به"ابن منظور" در محرم سال 630 هجرى قمری چشم به جهان گشود. او در خلاصه نویسى کتب مختلف به ویژه کتب ادبى، بسیار تلاش کرده است؛ به طورى که بعضى بر این عقیدهاند که او تمامى کتب ادبى را خلاصه نویسى نموده است. از میان انبوهى از آثار و کوششهاى بر جاى مانده از ابن منظور، برجستهترین اثرى که بدان شهرت یافته، معجم"لسان العرب" یکى از مهمترین معاجم لغوى عربى است. او در تدوین این کتاب دو هدف اصلى را مدنظر داشته است: یکى غناى در مواد و دیگرى حسن تالیف و نظم نوشتارى مناسب؛ لذا براى اولین بار در تاریخ لغت عربى، کتابى را جمع آورى کرد که هم از جهت حجم و تعداد لغات بىنظیر بود و هم از جهت چینش داراى نظم نوشتارى خاصى بود.
او این کتاب را باتوجه به همه زبان نامههاى پیشین جمعآورى کرد، به طورى که توانسته است در حدود هشتاد هزار ماده را(بدون در نظر گرفتن مشتقات و مفردات هر ماده) در این کتاب جمعآورى کند. مبناى اصلى کار ابن منظور در تدوین"لسان العرب" ، کتابهاى"تهذیب اللغة" ابومنصور ازهرى(370 ه.ق)، "المحکم والمحیط" ابن سیده(458 ه.ق)، "الصحاح"جوهرى(393 ه.ق)،"حواشى ابن برى" که بر الصحاح(582 ه.ق)نوشته و"النهایة فى غریب الحدیث و الاثر" ابن اثیر(606 ه.ق)بوده است.
وی در شعبان سال 711 هجرى دیده از جهان فرو بست
مؤلف:الخلیل بن احمد عمر بن تمیم ابوعبدالرحمن الفراهیدى(ت 105 یا 175 ه.ق) امتیاز اصلى کتاب خلیل در اولین معجم بودنش (به تنهایى) نیست بلکه امتیاز اصلى این کتاب آن است که به عنوان اولین کتاب معجم با ابتکارى جدید تمامى لغات فصیح را جمع آورى کرده و لغات غیر فصیح(اعم از عربى یا عجمى) را مهمل گذاشته است و این امتیاز به تسلط خلیل بر علومى همچون علم الاصوات و علم صرف و نحو و نزدیکى او با عرب صدر اسلام بر مىگردد.خلیل «العین» را با حرف عین آغاز کرده و به همزه ختم کرده است.به همین دلیل و بر مبناى یک سنت قدیمى عربى که بعضى کتب لغت را با نام اولین حرف آن نام گذارى مىکردند،این کتاب «العین» نامیده شد.
خلیل،دلیل عدم شروع با همزه را بى ثبات بودن همزه و قابل تبدیل بودنش مىداند و همزه را در خیلى موارد که در ابتداى کلمات آمده،زائده یا مبدله مىداند؛دیگر حروف عله را هم بدین خاطر در آخر قرار داده است.
ترتیب العین این گونه است:
(ع،ح،ه،خ،غ،ق،ک،ج،ش،ض،ص،س،ز،ط،د،ت،ظ،ذ،ث،ر،ل،ن،ف،ب،م،و،ا،ى،ء)بعضی اعتقاد دارند این نوع ترتیب به هندىها بر مىگردد؛زیرا آنان نیز لغات سانسکریت را از حروف حلق شروع نموده به حروفى پایان مىدهند که با لب تلفظ شود.در«العین»کلمات براساس ترتیبى که گفتیم،چیده شدهاند؛مبناى خلیل حروف اصلى کلمه مىباشد ولى در این نوع چینش دو ویژگى دیگر نیز در کتاب مشاهده مىشود:
1.ایشان در آغاز هر باب ابتداء کلماتى ثنائى را مىآورد؛سپس کلمات ثلاثى و بعد از آن رباعى و آن گاه خماسى را ذکر مىکند.مثلا در باب العین از عق شروع مىکند تا عم،آن گاه ثلاثىها را ذکر مىکند مانند:عقر،عقم،سپس رباعىها را؛مانند:عقرب و در پایان خماسىها را مىآورد؛مانند:قرعبل.
2.هر بابى را که آغاز مىکند تمام وجوه متصور از آن چند حرف را ذکر مىکند و اگر در لغت عرب استعمال مىشوند معناى آن را مىگوید.مثلا ثنائىها دو وجه بیشتر ندارند مثل«دق»که وجه دیگر آن«قد»مىباشد،ولى ثلاثىها شش وجه دارند؛مثلا در ماده«ضرب»،رضب،ربض،ضبر،برض و بضر یافت مىشود و همین طور در رباعىها و خماسىها وجوه متصور بیشتر مىشود که در این میان معناى لغات مستعمل را ذکر مىکند و غیر آن را وا مىگذارد.
باید توجه داشت که ایشان در حرف دوم و سوم هم همین چینش الفبایى را رعایت کرده است.
خلیل بن احمد فراهیدی
خلیل بن احمد فراهیدی در سال 100 هجری قمری در عمان بدنیا آمد. پدر او از شاگردان امام صادق (ع) بود و اولین شخصی است که پس از رسول خدا "احمد" نام داشت.علوم نحو و قرائت و حدیث را در بصره نزد اساتید خود آموخت و لغت را میان قبایل بدوی یاد گرفت. آشنایی زیادی با علم موسیقی داشت و شاعر هم بود.او نخستین کسی است که به جمع آوری لغات عرب همت گماشت. کتاب العین را در فرهنگ لغت تالیف نمود، همچنین عروض و قافیه که در شعر عربی و فارسی مورد استفاده قرار می گیرد یکی از عناصر هنری در ساختمان شعر محسوب می شود را استخراج و تدوین نمود.
خلیل دانشمندی بسیار پرهیزگار و از طرفی هم بسیار فقیر بود. در قناعت او گویند که: روزی سلیمان بن اهوازی، شخصی را نزد فراهیدی فرستاد تا تعلیم و تربیت فرزندانش را بعهده گیرد. خلیل مقداری نان خشک برای سلیمان فرستاد و پیغام داد که خداوند این مقدار روزی را می رساند، لذا نیازی به سلیمان ندارم.جملاتی از فراهیدی در وصف امیرالمومنین در کتب مختلف موجود است. از او پرسیدند در حق علی ابن ابیطالب چه می گویی؟ گفت: چه گویم در حق مردی که دوستان از خوف و دشمنان از حسد، مناقب او راپنهان کردند، با این وجود، آنقدر از فضائلش ظاهر است که شرق و غرب عالم را پر کرده است.از شاگردان او می توان از "سیبویه" و "اصمعی" نام برد.سرانجام خلیل در بصره در حدود سال 170 تا 175 قمری وفات نمود.